ارگانلهاي سيتوپلاسميك :
ضخامت غشا سلول 70 تا 80 انگستروم و در محل اتصال بين سلولي و سيناپسها ساختمان مخصوصي دارد بدين ترتيب كه ماده متراكمي در سيتوپلاسم مجاور ان جمع ني شود . ميتوكندريها معمولا كوچك ، بيضي يا كروي و تاجهاي انها ، هم به شكل لوله اي و هم به شكل تيغه اي است . دستگاه گلژي ممكن است خيلي بزرگ باشد و در حالي كه اغلب دور هسته قرار دارد ممكن است متعدد با ديكتيوزومهاي پراكنده در قسمتهاي مختلف پريكاريون باشد . يكي از خصوصيات پريكاريون وجود ماده يا ذرات نيسل است كه قسمت بازوفيل سيتوپلاسم است . ذرات نيسل بطور وسيعي در سيتوپلاسم پراكنده ، در نورونهاي حركتي درشت فراوان و در نورونهاي حساسه مقدار ان كمتر است . اجسام نيسل عبارتند از : كيسه هاي كوتاه و پهن رتيكولوم دانه دار با ريبوزومها و پلي زومها در سيتوپلاسم مجاور . اين ذرات در دندريت نيز موجودند اما در اكسون و قطب اكسوني كه ناحيه مخروطي شكل روشني در شروع اكسون از پريكاريون است وجود ندارند . بطور كلي معتقدند كه توسعه وسيع رتيكولوم دانه دار همراه با نوكلئولهاي درشت و ميتوكندريهاي فراوان به سنتز پروتئين مربوط مي شود . اين ماده سپس به قسمتهاي مختلف سلول از جمله دندريت و اكسون مي رود . رتيكولوم بدون دانه معمولا در پريكاريون وجود ندارد اما چند عدد لوله باريك ممكن است در بعضي از دندريتها وجود داشته باشد .
دومين خصوصيت ورونها وجود نوروفيبريلها در تمام سيتوپلاسم است كه به داخل دندريت و اكسون كشيده شده اند . دسته هاي فيبريل ممكن است منشعب باشند ولي تك تك فيبريلها منشعب نيستند . اين دسته ها از پريكاريون تا نوك استطاله ها امتداد دارند . ميكروسكوپ الكترونيك نشان مي دهد كه در اين دسته ها هم ميكروتيوبول ( نوروتيوبول ) و هم ميكروفيلمنت ( نروفيلمنت ) وجود دارد . ميكروتيوبولها شبيه ميكروتيوبولهاي سلولهاي ديگر ، به قطر 25 نانومتر اما ممكن است در محور خالي خود داراي يك فيلمنت نازك مركزي باشند . قطر ميكرفيلمنتها 7 تا 10 ميكرون است . اعتقاد بر اين است كه هر دوي اين ساختمانها به انتقال يونها و متابوليتها اختصاص دارند و همچنين عاملي براي پشتيباني و برقراري شكل سلول هستند . سانتريول در سلولهاي عصبي كه مي دانيم قادر به تقسيم نيستند واضح نيست اما اگر وجود داشته باشند معمولا در محيط سلول و مجاور به يك مژه واحد قرار مي گيرد . يك مژه واجد كه از يك جسم قاعده اي خارج مي شود اغلب موجود است . در سوللهاي تخصص يافته تري مثل نورونهاي دوقطبي ميله اي و مخروطي شبكيه چشم ، مژه تغيير شكل يافته اي وجود دارد كه داراي يك نقش حساسه است . ليزوزومهاي اوليه معمولا موجود است و محل انها بيشتر نزديك دستگاه گلژي و كار انها هيدروليز محصولات انتهايي متابوليسم سلولي و شايد شكستن باشد . با افزايش سن تعداد ليزوزومهاي ثانوي افزايش مي يابد و بعضي از انها رنگدانه ليپوفوشين است . عكس العمل ذرات نيسل نسبت به ضايعه نورون اختصاصي است و بدين ترتيب است كه ذرات نيسل ظاهرا شكسته شده و در سرتاسر نوروپلاسم پراكنده مي شود و باعث تيره شدن نوروپلاسم مي گردند . اگر چنين حادثه اي به دنبال ضايعه اكسون پديدار گردد ، راكسيون نيسل يا تحريك ابتدايي سلول عصبي ناميده مي شود . اگر حل شدن ذرات نيسل مربوط به ضايعه خود نورون باشد ، كروماتولايزيس نام دارد .
انكلوزيونهاي سيتوپلاسميك :
قطرات چربي معمولا در پريكاريون مشاهده مي گردد كه يا يك ماده ذخيره اي است و يا محصولي ناشي از متابوليسم عادي يا پاتولژيك سلول . گليكوژن اگرچه در سلولهاي جنيني موجود است اما در سوللهاي بالغ وجود ندارد . دانه هاي پيگمان از انواع مختلف بطور وسيعي در سلول گسترده اند . ذرات ليپوفوشين كه احتمالا ليزوزومهاي ثانويه هستند در نورونهاي بزرگ يافت مي شود و با افزايش سن بر تعدادشان افزوده مي شود . رنگ اين دانه ها زرد متمايل به قهوه اي است . رنگدانه ملانين كه بصورت دانه هاي سياه متمايل به قهوه اي است در سلولهاي قسمتهاي بخصوصي نظير ماده سياه مغز مياني ، در گانگليونهاي نخاعي و سمپاتيك و در Locus Ceruleus در كف بطن چهارم وجود دارد . رنگدانه هاي محتوي اهن كه با روش ابي پروس مشخص مي گردند در نورونهاي قسمتهاي مختلفي نظير گلوبوس پاليدوس يافت مي شود و نظير دانه هاي ليپوكروم با افزايش سن تعدادشان افزوده مي شود .
استطاله هاي سلول عصبي :
استطاله ها يا الياف موجود در نورونها كه از مشخصات قابل توجه انهاست ، اولا راههايي براي هدايت امواج عصبي هستند ثانيا در محل تماس سلولها سطح وسيعتري برقرار مي كنند . اين استطاله ها زوايد سيتوپلاسمي جسم سلول عصبي است و در هر سلول عبارت است از يك اكسون و يك يا چند دندريت . دندريتها هدايت كننده امواج به طرف سلول و اكسون امواج را از سلول به خارج مي برد .
منبع: